گزارش برنامه پیمایش دریاچه نئور به سوباتان
زیبایی های این مسیر ما را به برنامه ریزی ای دیگر به این منطقه مجبور کرد. سال گذشته نیز این برنامه ی زیبا را به همراه تعدادی از دوستان اجرا کرده بودیم. با توجه به اینکه در ماه مبارک رمضان بودیم بعد از اذان ظهر در 14 خرداد ماه تبریز را به مقصد اردبیل ترک کردیم. 8 نفر از تبریز و 3 نفر از تهران گروه را در این برنامه همراهی می کردند. پس از بستن بار و بندیل سفر، با یک دستگاه ون به رانندگی آقای بشارتی، حدود ساعت 14:35 از تبریز خارج شدیم. با عبور از بستان آباد و سراب ، خود را به اردبیل رساندیم. دوستان تهرانی که قبل از ظهر را در سرعین گذرانده بودند ساعت 17:00 خود را به اردبیل رساندند تا به ما ملحق شوند. حدود ساعت 17:40 بود که به اردبیل رسیدیم و با سوار کردن دوستان منتظر و تهیه برخی اقلام مورد نیاز، به سمت دریاچه نئور که برای شب مانی انتخاب شده بود حرکت کردیم. نزدیک به یک ساعت از اردبیل تا دریاچه طول می کشد که باید وارد مسیر خلخال شده و پس از حدود 25 کیلومتر طی مسافت در جاده اردبیل – خلخال ( اردبیل – سرچم )، به سمت چپ جاده که تابلوی راهنمایی نیز دارد تغییر مسیر داده و حدود 13 کیلومتر جاده ی پرپیچ و خم دریاچه را طی کرد. از بالادست که وارد محدوده دریاچه می شدیم، عظمت و زیبایی دریاچه خود را به رخ می کشاند. آفتاب آخرین نفسهایش را می کشید. ساعت حدود 19:30 ، با ادامه ی مسیر خاکی دور دریاچه مکان مناسبی را برای ایجاد کمپ انتخاب کردیم و چادر ها برپا و یکی از دوستان اقدامات لازم برای پخت افطار را شروع کرد. تاس کباب برای افطار در نظر گرفته شده بود. دوستان مشغول عکاسی و ثبت لحظات بودند و آفتاب کم کم داشت غروب می کرد. با خرما و چای افطار کردیم و با تاخیری کوتاه، بعد از پخته شدن غذا، همه در یکی از چادرها جمع، سفره ای گسترده و شام را خوردیم. دوستان در پی یافتن گوشت ، تا آخر قابلمه را تمام کردند. برخی از دوستان نیز از منزل غذایی را فراهم کرده بودند که دورهم خوردیم. بعد از اتمام شام، برای آشنایی بیشتر دوستان با همدیگر، جلسه ی معارفه ای تدارک دیده شد و دوستان خلاصه ای از خود را معرفی کردند و زمان بندی برنامه فردا اعلام گردید. زمان، زمان شب نشینی بود و با توجه به اینکه برپاکردن آتش یکی از مقوله های دورهمی های ایرانیان است، آتشی برپا و کتری آبی … . آب جوشیده با هیزم و آتش و چای دم شده با آن، همیشه طعم دیگری داشته و دارد. هوا سرد بود و دوستان کاپشن ها را پوشیده و دور آتش نشسته بودند و چای می خوردند. دیگر وقت خواب فرارسیده بود.
مقرر شده بود ساعت 06:30 صبح، بیدار باش باشد. سرما، خواب برخی از دوستان را به هم ریخته بود. ساعت 06:00 از خواب بیدار شدیم. صبحانه صرف شد ، وسایل اضافی در ماشین قرار گرفت و ساعت 08:00 پیمایش آغاز گردید. 20 کیلومتر مسیر داشتیم که از میان مراتع و ییلاقات زیبا و ارتفاعات تالش و سوباتان عبور می کرد. در مسیر چشمه هایی وجود دارد که از نظر تامین آب مشکلی نخواهید داشت ( البته در چشمه ها قمقمه یا ظرف آب خود را همیشه پر کنید. ) (توضیحات جزئی تری از مسیر را می توانید در برنامه ی اجرا شده در سال 95 مشاهده نمایید. ) . ساعت حدود 12:30 بود که وارد محدوده استان گیلان و سوباتان می شدیم و ابرها کم کم داشتند ارتفاع می گرفتند. از دور زیبایی خاصی به منطقه داده بودند. با نزدیک شدن به منطقه سوباتان، مه شدیدی داشت بر منطقه حاکم می شد و دید را به چند ده متر کاهش می داد. تصاویر، دشت ها ، لاله ها و کلبه ها در پس زمینه ای از مه قرار داشتند و در نوع خود زیبایی خاصی به منطقه بخشیده بودند ( ولی تصاویری که در سال گذشته در ذهنمان جای گرفته بودند را ندیدیم! ). طی کردن این مسیر در زمان مه شدید بدون دستگاه GPS کمی مشکل خواهد بود ( البته دستگاه GPS نیز باید همواره از نظر دقت چک شود. ). مسیر در مه طی شد. حدود ساعت 14:45 بود که به آبشار ورزان سوباتان رسیدیم. تا چند ده متر مانده، آبشاری دیده نمی شد ولی با بیشتر نزدیک شدن، آبشار رویت شد. بیش از 16 کیلومتر مسیر طی شده بود. پس از لحظاتی درنگ در کنار آبشار و گرفتن عکس، به پای آبشار برگشتیم. یکی از دوستانی که بالا نیامده بود، با یک راننده نیسان که به همراه خانواده خود برای گردش به منطقه آمده بود، هماهنگی های لازم رو برای ادامه مسیر تا سوباتان و کیش دیبی انجام داده بود و پس از طی کردن قیمت، سوار نیسان شدیم و خود را به کیش دیبی که خودروی ون در آنجا منتظر ما بود رساندیم. این مسیر با نیسان نزدیک به دو ساعت طول می کشد. ساعت 17:30 بود که به کیش دیبی رسیدیم و پس از توقفی کوتاه ساعت 18:00 با خاطره های این سفر خداحافظی کرده و مسیر برگشت را در پی گرفتیم. دوستان تهرانی در ترمینال تالش پیاده شدند و از طریق رشت به تهران بازگشتند و ما نیز از طریق گردنه حیران خود را به تبریز رساندیم.
با تشکر از کلیه دوستان که ما را در این سفر همراهی کردند.